خانه > ایران زمین > سایه بی‌آبی بر سر پرآب‌ترین استان کشور

سایه بی‌آبی بر سر پرآب‌ترین استان کشور

[singlepic=305,500,,,center]

در این پرونده می‌خوانید:

پرآب‌ترین استان کشور در نبرد با بی‌آبی

انتقال آب، تالاب چغاخور را غرق می‌کند

رقابت بر سر نابودی تالاب گندمان بالا گرفته است

همراه با عکس‌ها و گزارش‌های بیشتر در ادامه مطلب

مسعود بُربُر- استان چهارمحال و بختیاری با مساحتی برابر با یک درصد از کل کشور، ده درصد از منابع آب کشور را در اختیار دارد. ریزشهای جوی و برف و باران درکوه‌های این استان منشاء رودخانه‌های دائمی جنوب غربی و مرکزی ایران یعنی کارون و زاینده رود هستند. در این استان چشمه‌های مختلفی نیز وجود دارد که می‌توان به چشمه دیمه، چشمه کوهرنگ، چشمه برم، چشمه‌های مولا و سرداب و چشمه سیاسرد اشاره کرد. آبشارهای دیدنی این استان نشانگر موقعیت مهم منابع آبی این استان است. جنگل‌های بلوط نیز از دیگر جاذبه‌های زیست محیطی این استان است که می‌توان یاد کرد.

با این حال این استان نیز همچون سایر نقاط کشور دستخوش مسائل زیست محیطی گوناگونی است. از سویی خشکسالی منابع آبی این استان را تهدید می‌کند و پربارش‌ترین استان کشور را به رده یازدهم کم‌بارش‌ترین استان‌ها رسانیده است و از سوی دیگر طرح‌های گوناگون انتقال آب تهدیدات مختلفی را علیه محیط زیست استان بسیج کرده است.

پرونده ویژه‌ی محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری را که برای صفحات ۱۰ و ۱۱ روزنامه جام جم پنج‌شنبه نهم امردادماه ۱۳۹۱ درآورده‌ام از اینجا دریافت کنید.

عکس‌های این پرونده و دیگر عکس‌هایی که از این استان گرفته‌ام را در فلیکر ببینید.

پرآب‌ترین استان کشور در نبرد با بی‌آبی

مسعود بُربُر-استان چهارمحال و بختیاری با مساحتی برابر با یک درصد از کل کشور، ده درصد از منابع آب کشور را در اختیار دارد. ریزشهای جوی و برف و باران درکوه‌های این استان منشاء رودخانه‌های دائمی جنوب غربی و مرکزی ایران یعنی کارون و زاینده رود هستند. در این استان چشمه‌های مختلفی نیز وجود دارد که می‌توان به چشمه دیمه، چشمه کوهرنگ، چشمه برم، چشمه‌های مولا و سرداب و چشمه سیاسرد اشاره کرد. آبشارهای دیدنی این استان نشانگر موقعیت مهم منابع آبی این استان است. جنگل‌های بلوط نیز از دیگر جاذبه‌های زیست محیطی این استان است که می‌توان یاد کرد.

با این حال این استان نیز همچون سایر نقاط کشور دستخوش مسائل زیست محیطی گوناگونی است. از سویی خشکسالی منابع آبی این استان را تهدید می‌کند و پربارش‌ترین استان کشور را به رده یازدهم کم‌بارش‌ترین استان‌ها رسانیده است و از سوی دیگر طرح‌های گوناگون انتقال آب تهدیدات مختلفی را علیه محیط زیست استان بسیج کرده است.

تالاب بین‌المللی چغاخور با چشم‌انداز بدیع پرواز پرندگان بومی و مهاجررا از سویی یک تونل انتقال آب در معرض تهدید قرار داده است و از سوی دیگر با افزایش ارتفاع آب در آن، دیگر تعریف تالابی را از دست خواهد داد. تالاب گندمان نیز به دلیل سدی که روی تالاب چغاخور احداث شده رو به خشکی نهاده است و سودجویان مشغول برداشت علوفه و چرای دام در این تالابند.

تهدید مهم دیگر طرح انتقال آب بهشت‌آباد است. طرح بهشت‌آباد عنوانی است که برای انتقال آب از سرشاخه‌های رود کارون به اصفهان به کار برده می‌شود. این طرح بزرگ احداث تونلی ۶۵ کیلومتری است که با ظرفیت انتقال سالانه یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون مترمکعب، آب را به فلات مرکزی ایران منتقل می‌کند.سازمان حفاظت محیط زیست کشور در سال ۱۳۸۶، مرکز پژوهش‌های مجلس در سال ۱۳۸۷ و سازمان مدیریت منابع آب ایران به عنوان متولی آب کشور در تیر ماه سال جاری به این طرح اشکالات فراوانی گرفتند و آن را تایید نکردندکارشناسان معتقدند که در این طرح  به مصارف حوزه‌های پایین دست توجهی نشده‌است. این در حالی است که بسیاری از مناطق استان خوزستان از کم آبی رنج می‌برند.

هدف این طرح تامین آب شرب اصفهان و جلوگیری از خشک شدن زاینده‌رود است. این در حالی است که عوامل زیادی در خشک شدن زاینده‌رود در منطقه پائین دست لنجان و مبارکه و محل شهر اصفهان موثر هستند. مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی نیز در فروردین سال ۱۳۸۷، در شماره مسلسل ۸۹۳۵، گزارشی تحت عنوان «انتقال آب بین حوضه‌ای بهشت‌آباد، به فلات مرکزی» منتشر کرد. در این گزارش محورهای اصلی شامل انتقال آب حوضه‌ای در گستره جهانی، معیارهای ارزیابی در طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای، انتقال آب بین حوضه‌ای در ایران، تحلیل اجمالی انتقال آب بهشت‌آباد به زاینده‌رود، چالش‌های انتقال آب حوضه به حوضه، ضرورت‌ها و توصیه‌ها و سؤال‌های مطرح در مورد طرح بهشت‌آباد، مطالب بسیار مهم و ارزشمندی ارائه شد.

کارشناسان آب تاکید می‌کنند که آمار آورد رودخانه کارون که در این طرح مورد استفاده قرار گرفته تنها مربوط به دوران ترسالی بوده و بنابراین قابل اتکا نیستند. همچنین با توجه به بستر آهکی و کارستی استان چهار محال و بختیاری، احداث تونل زیر سفره‌های زیرزمینی و با شیب منفی عملا آب منطقه را زهکش خواهد کرد. این در حالی است که در استان چهارمحال و بختیاری در چهار سال اخیر بارش‌ها ۵۴ درصد نسبت به میانگین بلندمدت کاهش یافته و ۸۰ درصد رژیم بارش هم از برف به باران تغییر پیدا کرده است.

مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری نیز مشکل بی‌آبی این استان را تایید می‌کند. به گفته او در کوهرنگ به هفتاد روستا با تانکر آبرسانی می‌شود و آب در ده شهر استان نیز جیره‌بندی شده است. عملا همه برداشت‌ها از سفره‌های آب زیرزمینی است و در بخشی از دشت‌های استان فرونشست زمین به دو تا سه متر رسیده است.

سعید یوسف‌پور تاکید می‌کند: «در خانمیرزا،هم نشست زمین و هم کاهش آب زیرزمینی را شاهدیم. رسیدن به گنبدهای نمکی باعث شده آب شور شده و EC آن از استانداردها فراتر برود. همه اینها یعنی که منابع آبی وجود دارد اما برای مردم استان عملا اتفاقی نمی‌افتد.»

او مشکل دیگر استان را مساله تشکیل کانون‌های گرد و غبار می‌داند: «الان دراستان دوازده کانون گرد و غبار شکل گرفته که سه تای آن کانون‌های اصلی است. یکی مرغزار شهر کرد است در پایین شهر کرد جایی که الان فرودگاه قرار دارد و به دلیل تغییر کاربری‌های نامناسبی که در اراضی ایجاد شده بود مثل کشاورزی و احداث فرودگاه و زه کش چاه‌های آب کشاورزی، مرغ‌زار شهرکرد الان به یک کانون گرد و غبار تبدیل شده است. البته اتفاق خوبی که دارد می‌افتد اما خیلی دیر است اصلاح آبیاری است که از غرقابی به بارانی و قطره‌ای تبدیل می‌شود. با این حال در این چند سال برداشت اب بوده اما جایگزین نبوده است. تالاب گندمان هم به خاطر خشکسالی و عرصه زیادی که دارد یکی از کانون های گرد و غبار شده است. در خانمیرزا نیز تالابی بوده به نام تالاب ده صحرا که سی سال پیش با این نیت خیر که آنجا کشاورزی ایجاد بشود این تالاب را زهکش کردند و کامل خشکیده است. با خشکیدن این تالاب، سفره آب زیرزمینی متاثر شده و انجا هم به یک کانون مولد گرد و غبار در استان تبدیل شده است. بیشترین چالشی که در حوزه کم آبی داریم در همین دشت خانمیرزا است. بیشترین چاه کشاورزی آنجاست، بیشترین برداشت آنجاست، اما رودخانه‌ای در این دشت وجود  ندارد. یعنی ورودی صفر و برداشت زیاد است. تازه این دشت یکی از یازده دشت ممنوع ماست.»

یوسفپور معتقد است که در زمینه آگاهی مردم تغییرات خوبی انجام شده است: «حتی در عشایر هم این دانش ایجاد شده است که دیگر منابع آب برگشت پذیر نیست که فکر کنیم با باران سال بعد بر می‌گردد. چون وقتی زمین نشست می‌کند این خلل و فرج پر می‌شود و دیگر سفره آب بر نمی‌گردد. مردم دیگر اینها را می‌دانند اما جایی که بحث معیشت و زنده ماندن در میان است مسائل تداخل پیدا خواهد کرد. این درست نیست که ما بگوییم مردم کار بدی می‌کنند که از منابع چوبی جنگل‌ها برداشت می‌کنند، وقتی برای زنده ماندن و پخت و پز و گرمایششان ناچار باشند، اگر بخواهیم از این مساله جلوگیری کنیم باید سوخت در اختیارشان قرار بدهیم یعنی یا گازرسانی کنیم یا سوخت در اختیارشان باشد تا به سمت منابع جنگلی نروند.»

با این حال او مشکل مهم دیگر را مسائل قانون‌گذاری و نبود یک نهاد مستقل محیط زیستی در سطح قانون‌گذاری در مجلس می‌داند. به اعتقاد یوسف‌پور باید در مجلس کمیسیونی به مسائل توسعه پایدار و محیط زیست اختصاص یابد که خود او پیگیر این مساله نیز هست و طرحی نیز برای این امر در حال تدوین است.

با این حال با تلاش‌های سازمان محیط زیست اتفاقات خوبی نیز در جریان است. به گفته یوسف‌پور در حوزه کاهش آلاینده سال گذشته هم در کل کشور و هم در استان چهارمحال و بختیاری بیست درصد صنایع آلاینده کاهش یافته است. البته این به معنای تعطیلی صنایع نیست بلکه فیلترگذاری احداث تصفیه خانه و مانند آن انجام پذیرفته است. میزان کاهشی که برای سال پیش رو برنامه‌ریزی شده نیز کاهش ۵۰ درصدی صنایع آلاینده است. پایش آنلاین نیزاتفاق خوب دیگری است که در حوزه محیط زیست افتاده است. یوسف‌پور استانداردهای سوخت و ممنوعیت سخت‌گیرانه آزبست را نیز اتفاق خوشایند محیط زیستی دیگری می‌داند که به همه استان‌ها نیز تکلیف شده است.

وی اخبار خوشایند دیگری نیز در حوزه محیط زیست استان چهار محال و بختیاری دارد: «سال گذشته ما نزدیک به نه برابر سال قبل از آن در حوزه پرسنلی افزایش ساعت آموزشی داشتیم که شامل آموزش اطفاء حریق و قانون حمل و به کارگیری سلاح بوده است. در این مورد با قضات دادگستری هم کلاس‌های ثابتی داشته‌ایم. بحث آشنایی با طبیعت و گونه‌های حیات وحش را نیز شروع کردیم چرا که یک محیط بان در عرصه‌ای که هست چیزهایی راباید بداند و نیاز دارد. البته بحث محیط‌یاری هم بوده که تا حدی به دلیل محدودیت‌های اعتباری نتوانستیم به اهدافمان دست پیدا کنیم. سال گذشته یعنی سال ۱۳۹۰ ما رتبه “خوب” را در حوزه عملکرد استان گرفتیم. نوسازی و بهسازی شبکه بی‌سیم در استان یک موفقیت بود که برای پوشش ۹۵ درصدی برنامه داریم و علیرغم مشکلاتی که بر سر تهیه تجهیزات بی‌سیم ثابت و سیار هست توانستیم ۶۵ درصد استان را تحت پوشش شبکه جدید قرار بدهیم. پاسگاه محیط بانی معدنمان بر اثر زلزله تخریب شده بود که الان در حال بازسازی هستیم. در حوزه بودجه هم ما سال گذشته ۳۷ درصد رشد داشتیم که عمدتا صرف پرداخت‌های پرسنلی شد هرچند که گوشه‌ای از زحمات محیط‌بان‌ها را هم جبران نمی‌کند اما مثلا در جیره غذایی سعی کردیم آن چه که حقشان است پرداخت بشود. در حوزه خشکسالی هم چیزی حدود ۲۰۰ میلیون تومان هزینه کردیم و کارهایی مثل لایروبی قنوات و ساخت آبشخور انجام دادیم و هنوز هم در دست انجام است. خرید مواردی مثل پمپ‌های اطفا حریق که پشت ماشین قرار می‌گیرد نیز کار خوب دیگری بود که در این دو سال انجام شد. نتیجه ان هم این بود که مثلا تالاب گندمان برای نخستین بار در دو سال گذشته آتش سوزی نداشت که البته بخشی از آن هم به خاطر زحمت محیط بان ها بود. موارد دیگری هم بود ضمن این که الان خود مردم هم مخصوصا در شهر گندمان و روستاهای اطرافش دغدغه زیادی نسبت به تالاب دارند.»

مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال وبختیاری پایان سخنش را به نهادهای مردمی محیط زیست اختصاص می‌دهد. یوسف‌پور تاکید می‌کند: «جاهایی باید ما تصدی را به بخش خصوصی بسپاریم. به ویژه تشکل‌های غیر دولتی که خودشان دغدغه محیط زیست دارند و بدون هیچ انتظاری وارد عرصه شده‌اند. ما باید طبق اصل ۴۴ بخشی از تصدی را واگذار کنیم و به نظر من هم بهترین افراد می‌توانند همین تشکل‌ها باشند، چه در حوزه محیط زیست و چه در موارد دیگر. من حتی معتقدم اگر بشود باید مثل برخی کشورهای دیگر در مدیریت بهره‌برداری پایدار، استفاده از طبیعت و طبیعت گردی، مدیریت موزه‌ها و مانند این امور سازمان‌های مردم نهاد اولویت اول باشند. ضمن این که من تاکید می‌کنم که ما به سازمان‌های مردم‌نهاد حداقل کمک را می‌کنیم. اگر قرار است در حوزه آموزش، مشارکت مردمی اتفاق بیافتد به نظر من صف اول سازمان‌های مردم‌نهاد هستند. اگر بتوانیم به آنها کمک مالی بکنیم و آموزش لازم را به  آنها بدهیم، خیلی از باری که روی دوش ماست برداشته می‌شود.»

علیرغم درگیری تالاب‌های کشور با خشکسالی

انتقال آب، تالاب چغاخور را غرق می‌کند

[singlepic=308,300,200,,left]

مسعود بُربُر-تالاب بین‌المللی و زیبای چغاخور در شهرستان بروجن، فضایی وسیع، هوایی مطبوع و چشم‌اندازهایی زیبا دارد. این تالاب با مساحت حدود ۲۳۰۰ هکتار، زیستگاه پرندگان مهاجر و بومی به شمار می‌رود و ویژگی منحصر به فرد آن وجود نوعی ماهی از خانواده گامبوزیاست. با این حال چغاخور نیز مانند بسیاری از تالاب‌های کشور با خطر رو به روست، اما خطری که چغاخور را تهدید می‌کند نه بی‌آبی که غرق شدن در آب است.

هومان خاکپور، کارشناس منابع طبیعی، توضیح می‌دهد: «پشت کوهی که می‌بینید، فرسایش آبی به شدت بالاست. یعنی آمار ما فرسایش خاک در حد چهل تن بر هکتار را نشان می‌دهد. از این منطقه می‌خواهند آب را به این طرف منتقل کنند. یعنی آبی که وارد اینجا خواهد شد پر از رسوب است.»

به گفته وی بیست سال پیش اینجا سدی تاسیس شده بود به ارتفاع شش متر که آن را تخریب کردند و سد تازه‌ای طراحی کردند که ارتفاع آن از شش متر به دوازده متر برسد. این ارتفاع عملا تالاب را یک دریاچه ذخیره آب تبدیل خواهد کرد و نه یک تالاب بین‌المللی.

دیده‌بان طبیعت بختیاری می‌گوید:«جالب اینجاست که مراحل نهایی ثبت بین‌المللی این تالاب سال گذشته یعنی سال ۱۳۹۰ انجام شد و تالاب در لیست کنوانسیون رامسر قرار گرفت. اما وقتی این ارتفاع به این میزان بالا می‌آمد اینجا دیگر دقیقا به یک دریاچه تبدیل می‌شد و ویژگی تالابی نداشت. با این حال چه شد که این کار را نکردند و سد روی همان شش متر متوقف شد؟ نه به خاطر مقاومت سازمان محیط زیست یا نه به این خاطر که متوجه شده باشند که با این کار تالاب را از بین می‌برند، صرفا به حاطر مشکلات اجتماعی که پیش آمد. مردم اینجا سر آزادسازی اراضی اطراف تالاب با وزارت نیرو مشکل پیدا کردند. وقتی قرار باشد ارتفاع سد از شش متر به دوازده متر برسد سطح آبگیری زیاد می‌شود و تمام این اراضی کشاورزی مردم در حاشیه تالاب تا زیر جاده‌ای که دور تالاب است زیر آب می‌رود. خوشبختانه در بحث قیمت‌گذاری برای خرید این زمین‌ها از مردم توافقی حاصل نشد و مردم در یکی از سفرهای استانی دولت به استان وارد این کارگاه شدند و اجازه ندادند که نماینده‌های هیات دولت از سد بازدید داشته باشند. این باعث شد که از ساخت سد منصرف شوند و گفتند آب را از کنار تالاب منتقل می‌کنیم.»

با این حال مشاهدات خبرنگار جام جم حاکی از آن است که کارگاه ساخت ورودی انتقال آب به تالاب فعال است و شواهدی دال بر تغییر مشخصات پروژه به چشم نمی‌رسد. خاکپور نیز این مساله را تایید می‌کند: «اگر اینها گزینه‌شان عوض شده بود باید در طراحی تونل تغییری می‌دادند. اگر در طراحی تونل دقت کنید می‌بینید که همان طراحی اولیه است که آب قرار بود داخل این تالاب بیاید و بعد اینجا به یک دریاچه تبدیل شود و آب از اینجا منتقل شود. یعنی می‌بینید که خروجی آن تونل انتقال آب همچنان در تالاب باز شده است. گفته بودند حالا که مردم این طور مشکل ایجاد کردند و موافقت نمی‌کنند آب را با یک کانال از حاشیه تالاب منتقل می‌کنیم و به پایین دست می‌بریم و آنجا یک دریاچه درست می‌کنیم. اما الان با این طراحی امکان ندارد آبی که تا اینجا آمده را بتوانید با کانال تغییر مسیر بدهید و از حاشیه تالاب منتقل کنید. چنین چیزی اصلا با توجه به شیب اینجا هم امکان پذیر نیست و درنتیجه این یک دروغ است.»

[singlepic=307,300,200,,left]او در توضیح این که این طرح انتقال آب چه خساراتی به تالاب می‌زند می گوید: « اگر این آب داخل تالاب بیاید علاوه بر این که ارتفاع آب بیش از شش متر می‌شود و ویژگی تالابی اینجا از بین می‌رود، خسارات دیگری هم وارد می‌شود. خود آب با این سرعتی که وارد تالاب می‌شود یک جریان رودخانه‌ای درست می‌کند که به دلیل جریان تند آب کل اکوسیستم تالاب را از بین خواهد برد. علاوه بر این، آن رسوباتی که گفتیم با حجم زیاد وارد تالاب می‌شود و همین الان یعنی اواخر تابستان که آب هم کم است دقیقا می‌شود جاهایی این مساله را دید به دلیل این که الان نرخ فرسایش زیاد شده است. به مسائل آبخیزداری و تثبیت رسوب در بالادست توجه نشده است و به همین دلیل همین الان هم تالاب با مشکل رسوب رو به رو است. حالا اگر این آب هم قرار باشد واقعا وارد تالاب بشود حجم رسوباتی که وارد تالاب می‌کند کل رویشگاه کف تالاب را از بین می‌برد. وقتی رویشگاه کف تالاب و گیاهان آبزی کف تالاب را نداشته باشیم قطعا دیگر آن تنوع زیستی جانوری را هم از دست می‌دهیم.»

مدیر کل محیط زیست استان چهارمحال نیز این تهدیدات را تایید می‌کند. به گفته او هم محیط زیست استان و هم سازمان محیط زیست کل کشور مخالف ورود و ذخیره آب انتقالی از سبزکوه به تالاب هستند و مکاتباتی هم انجام شده تا پروژه متوقف بشود.

سعید یوسف‌پور تصریح می‌کند: «آن چیزی که سازمان مد نظرش است و به هیچ وجه کوتاه نخواهد آمد این است که آب به هیچ وجه وارد تالاب نشود تا با افزایش ارتفاع آب اینجا از تعریف تالابی خارج شود؛ رسوبات در تالاب تجمع نکنند؛ در تالاب حالت رودخانه‌ای ایجاد نشود تا در اثر آن اکوسیستم به هم بریزد. اگر هم قرار است که از حاشیه تالاب آبی عبور کند حق‌آبه گندمان و چغاخور از همین انتقال آب باید تامین شود. یعنی اگر قرار است جایی آسیب ببیند حداقل انتفاعی برای محیط زیست داشته باشد.»

به گفته او مسئولان وزارت نیرو هم این خواسته‌ها را تلویحا در جلسات مختلف پذیرفته‌اند اما «آن چیزی که ما می‌بینیم این است که علنا پرتال خروجی به سمت تالاب است و هیچ برنامه‌ای که بخواهند آب را با کانال عبور بدهند یا این که پرتال را به شکل دیگری مدیریت کنند وجود ندارد. ضمن این که همین بحث نخاله‌هایی که از حفر تونل ایجاد می‌شود هم از دغدغه های ماست که در حوزه موثر بر تالاب انجام نشود. تونل هم باید به شکلی احداث شود که کمترین خسارت به محیط زیست وارد شود.»

غیر از بحث انتقال آب، به گفته خاکپور، تالاب چغاخور مشکلات دیگری هم دارد: «اشکالات دیگری هم در بحث تنوع زیستی اینجا رخ داد. مثلا اینجا دارند بحث ماهیگیری را رونق می‌دهند. شیلات آمد یک گونه ماهی را وارد اینجا کرد که یک گونه همه‌چیز‌خوار بود و باعث شد که به عنوان یک گونه مهاجم عمل کند و جمعیت تمام آبزیان بومی منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار داد. شیلات این اشتباه را کرد به این بهانه که رونق اقتصادی ایجاد کند و بحث ماهی گیری را اینجا راه بیاندازد.»

اما عجیب‌ترین نکته‌ای‌ که در مورد چغاخور می‌توان یاد کرد آن است که مدیریت این تالاب که ثبت بین‌المللی هم دارد نه در اختیار محیط زیست که در دستان وزارت نیرو است. به گفته خاکپور « بخش عمده ای از وقت عالی‌ترین مقام اجرایی محیط زیست استان صرف به نتیجه رسیدن حق آبه ی تالاب ها می شود.»

این در حالی است که اگر مدیریت تالاب در اختیار محیط زیست بود، منبع آبی را می‌شد طوری مدیریت کرد که تالاب چغاخور غرق نشود و تالاب گندمان نیز حق‌آبه‌اش را به دست می‌آورد. آن وقت شاید این تالاب غرق، و آن تالاب خشک نمی‌شد.

علیرغم تلاش‌های محیط زیست استان چهارمحال

رقابت بر سر نابودی تالاب گندمان بالا گرفته است

[singlepic=304,300,200,,left]

مسعود بُربُر-تالاب گندمان که علاوه بر خشکسالی و محرومیت از حق‌آبه طبیعی با برداشت بی‌رویه آب برای کشاورزی نیز رو به رو بود، اکنون مورد هجوم افراد سودجویی قرار گرفته که برای تهیه علوفه به جان نیزارهای این تالاب در آستانه ثبت بین المللی قرار گرفته‌اند.

تالاب گندمان، در نزدیکی شهر گندمان از شهرستان بروجن، ۹۸۰ هکتار وسعت دارد و پوشش گیاهی آن را عمدتاً گونه‌های حاشیه‌ای و نم پسند تشکیل می‌دهد که از آن جمله می‌توان به درختان بید، مرغ، جگن، ساز، نی، لویی، زنبق، آلاله آبی، هزار نی، بارهنگ آبی، نخل مرداب، عدسک آبی و بزواش اشاره کرد. نیزارهای تالاب همواره محل مناسب برای لانه‌گذاری پرندگان بوده و پرندگانی چون لک لک، شکاریا، حواصیل، بالکان، مرغابی سانان، یلوه و سلیم هم در تالاب گندمان دیده می‌شوند. ماهی‌های تالاب نیز شامل ماهی گورخری، سفید کولی، ماهی پوزه دار و سیاه ماهی است. با این حال تالاب اکنون حال و روز خوشی ندارد.

هومان خاکپور، دیده‌بان طبیعت بختیاری، معتقد است که حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد این تالاب در وضعیت خشکی قرار گرفته که دو دسته عوامل انسانی و طبیعی باعث شده تا این وضعت بر تالاب حاکم شود.

قسمت‌هایی از تالاب در دامنه کوه کلار است و ارتفاعات بالای این کوه دارای منابع برفی است که اغلب یک سال دوام دارد و تا سال بعد می‌ماند. این منابع برفی که در بالادست است منبع اب چشمه هایی است تامین کننده عمده کنونی آب این بخش از تالاب است. این منطقه که حدود  ۲۰ تا ۳۰ درصد از سطح تالاب را شامل می‌شود و هنوز در بخش‌هایی از آن می‌توان محل‌های کوچکی از آب را پیدا کرد، پوشش به نسبت مناسبی دارد و می‌توان امید داشت که پرنده‌ها بتوانند از آن استفاده کنند. غیر از این ۲۰ تا ۳۰ درصد تالاب در حاشیه کوه کلار، باقی تالاب عملا خشک شده است.

عامل طبیعی که این وضعیت را در تالاب ایجاد کرده خشکسالی است که به سراسر کشور حاکم شده و تمام زیست‌بوم‌های کشور از آن آسیب دیده‌اند اما به اعتقاد خاکپور مهمترین وضعیتی که الان باعث شده این تالاب و خیلی از تالاب‌های کشور به این سرنوشت دچار بشوند عوامل انسانی است که شرایط خشک حاکم بر سرزمین ما را در این چندسال را تشدید کرده است.

به گفته او این واقعیت را باید بپذیریم  که سرزمین ما، ایران، در یک منطقه خشک واقع شده و خشکسالی یک پدیده کاملا طبیعی است. ما باید مدیریتمان را طوری طراحی بکنیم که علیرغم این شرایط خشک که بر کشور حاکم است بتوانیم طبیعتمان و زیست بوم‌هامان را همچنان داشته باشیم.

خاکپور تاکید می‌کند که در این شرایط خشکسالی که واقعا هست و نمی‌شود کتمانش کرد، ما با دخالت‌هایی که در این عرصه داشته‌ایم، این شرایط را تشدید کرده‌ایم و وضعیت را به این شکلی که الان دیده می‌شود رسانیده‌ایم.

یکی از عوامل انسانی این وضعیت چرای مفرط دام است. هنگامی که در سطح  تالاب حرکت می‌کنیم متاسفانه تعداد بسیار زیادی، چه دام کوچک و چه دام بزرگ، در تالاب پراکنده‌اند و به گفته این کارشناس منابع طبیعی بین آبادی‌های اطراف تالاب یک حالت رقابتی ایجاد شده است تا جایی که حتی کسانی که خودشان دام ندارند از مناطق دیگر دام اجاره کرده و به تالاب آورده‌اند. حتی دامدارانی که مراتعشان در کوه‌های کلار است نیز به این منطقه آمده و از آن به عنوان چراگاه دامشان استفاده کرده‌اند. این چرای مفرط در تالاب باعث شده که هم سطح پوشش تالاب کم بشود و هم این که دیگر هیچ حاشیه امنی برای پرنده‌هایی که زیستگاهشان در تالاب است و لانه‌هایشان به جا نماند.

از سوی دیگر کل حق‌آبه‌ای که از مناطق اطراف وارد تالاب می‌شود نادیده گرفته شده است. آن گونه که خاکپور می‌گوید مهمترین منبع تامین آب این تالاب در طول تاریخ از تالاب بین‌المللی چغاخور بوده است اما حدود ۲۰ سال پیش روی تالاب چغاخور یک سد احداث کردند و تالاب را عملا به یک دریاچه ذخیره آب تبدیل کردند تا از آنجا آب را برای بخش صنعت و یا برای بخش کشاورزی به دشت بروجن منتقل کنند. این سدی که احداث کردند باعث شد که آبی که در سالهای گذشته وارد تالاب گندمان می‌شد دیگر به این تالاب نرسد، رودخانه آقبلاغ خشک بشود، تمام آبزیانی که در مسیر رودخانه آقبلاغ بودند همه از بین رفتند، و به این فصل که می‌رسیم، در حال حاضر دیگر هیچ وارد تالاب گندمان نمی‌شود.

این سد دو نوع آثار تخریبی داشته است. یکی این که خود تالاب چغاخور را به یک دریاچه ذخیره آب تبدیل می‌کند و اگر آنجا ارتفاع بالاتر بیاید، شرایط تالابی انجا به هم می خورد؛ دیگر این که حق‌آبه تالاب گندمان رعایت نشده است و این خودش از عواملی شده که وضعیت خشکی تالاب را تشدید می‌کند.

خاکپور که در نقطه‌ای مسلط به تالاب ایستاده، سطح تالاب را به خبرنگار جام جم نشان می‌دهد و می‌گوید: «اگر دقت کنید اطراف تالاب مرغزارهایی  هستند که عموما به زمین‌های کشاورزی تبدیل شده‌اند. تقریبا می‌شود گفت در تمام این زمین‌های کشاورزی اطراف تالاب چاه حفر شده است. چاه در این اتاقک‌هایی که می‌بینید است که با فواصل کمی در تالاب حفر شده‌اند و متاسفانه نظارتی هم روی برداشت مجاز این چاه ها انجام نمی‌شود. پیش از این چاه‌ها عموما چاه‌های گازوییلی بود که مثلا یک روز سوختشان نبود و یک روز شرایط دیگری داشتند و کلا هم موتورشان امکان برداشت خیلی زیادی نداشت و بنابراین قبلا آب کمتری برداشت می شد.  اما از زمانی که چاه‌های موتور گازوییلی مان را به موتورهای برقی تبدیل کردیم حجم برداشت آب از منابع زیرزمینی به شدت بالا رفت. متاسفانه نظارت درستی هم روی میزان مجاز برداشت در چاه‌های مجازمان در کار نیست تا چاه‌های مجاز بر اساس میزانی که در پروانه‌هایشان تعیین شده آب برداشت کنند. نهایتا چاه‌ها چندین برابر میزان مجاز آب برداشت کردند و سطح سفره‌های آب زیرزمینی را در منطقه به شدت پایین بردند. حالا خود کشاورزان هم مجبورند که هرساله کف‌شکنی بکنند و عمق چاه‌هایشان را بیشتر پایین ببرند تا به منابع آب دسترسی پیدا کنند. این نوع استفاده از آب در بخش کشاورزی و عدم ساماندهی موضوع راندمان آبیاری در این بخش، خودش به عنوان یکی از مهمترین تهدیدهای تالاب گندمان مطرح است.»

علاوه بر این که نظارت درستی روی میزان برداشت چاه‌های مجاز وجود ندارد، تعداد زیادی هم چاه غیر مجاز هست که از اصل به صورت غیر مجاز حفر شده‌اند. به اعتقاد خاکپور آب منطقه‌ای که متولی این مسأله است در گام نخست باید واقعا چاه‌های غیرمجاز را پلمب بکند و به این چاه‌ها اصلا اجازه برداشت داده نشود. سپس روی چاه‌های مجاز هم کنتورهای هوشمند نصب کنند تا برداشتشان قابل مدیریت باشد. او تصریح می‌کند که حتی اگر واقعا با مطالعه به این نتیجه برسیم که این وضعیت افت سفره های آب زیرزمینی در تالاب به حدی رسیده که وضعیت نگران کننده است باید اصلا در یک برهه پنج ساله کشاورزی را در این عرصه ممنوع کنیم و حقوق کشاورزان را برای این پنج سال پرداخت بکنیم و به هیچ عنوان اصلا اجازه ندهیم که آب برداشت شود تا در این فاصله بتوانیم سطح سفره‌های آب زیرزمینی را به تعادلی برسانیم که هم تالابمان حفظ شود و به شرایط عادی برگردد و هم کشاورزیمان کشاورزی پایدار شود. در این حالت خواهیم توانست در این پنج سال با استفاده از کمک‌های اعتباری مثل تسهیلات بانکی و مانند آن که ارائه می‌شود روی شیوه‌های آبیاری کار کنیم و شیوه‌های کنونی را تغییر دهیم و آبیاری را مکانیزه کنیم تا بتوانیم با آب کمتری همین میزان تولید را در واحد سطح به دست بیاوریم.

علاوه بر این چاه‌های سطح تالاب، برخی از ساکنان روستاهایی که اطراف تالاب است در خانه‌هایشان به صورت غیرمجاز چاه حفر می کنند و بعد آب را تا مزارعشان لوله کشی می‌کنند. خاکپور این کار را نوعی آب دزدی عنوان می‌کند و می‌گوید: «متولیان امر که در این مورد هم خود ما یعنی منابع طبیعی، هم سازمان محیط زیست، و هم آب منطقه‌ای باید نظارت کنند و اجازه ندهند که این آب دزدی رخ بدهد و آب تالاب را مخفیانه به اراضی کشاورزی منتقل کنند، آن هم اراضی کشاورزی که به صورت غرقابی آبیاری می‌شود. متاسفانه کاری که این افراد می‌کنند همان ضرب المثل معروف بر شاخ نشستن و بن بریدن است. اینها با آب دزدی ممکن است منافع کوتاه مدتشان حتی تا دوره‌ای چهار پنج ساله دنبال شود اما در درازمدت سفره‌های آب زیرزمینی اینجا به شدت پایین می‌رود، تالاب خشک می‌شود و فرونشست زمین رخ می دهد. بعد این تالاب کانون گرد و غبار می‌شود. گرد و غباری که روی سر همین افراد و زمین کشاورزیشان می‌ریزد و روزی می‌رسد که دیگر نه آبی باشد و نه دیگر این افراد بتوانند اینجا زندگی کنند.»

عامل دیگری که در سالهای اخیر اضافه شده است برداشت علوفه دستی است. در همین بخش بیست درصدی از تالاب که پوشش نسبی خوبی دارد و می‌توان امیدوار بود که پرندگان بیایند و لانه‌گذاری کنند، با دستگاه کمباینی که در نیزارهای سطح تالاب فعالیت می‌کند علوفه برداشت می‌کنند. به اعتقاد خاکپور کسانی که این کار را می‌کنند دو هدف دارند. یکی این که علوفه‌ای که برداشت می‌کنند را در برخی مناطق کمباین کنند و علوفه برای زمستان دامشان تامین کنند؛ دیگر این که عده‌ای از دامداران هم این علوفه را برداشت می‌کنند و اینجا دپو می‌کنند به این امید که این تالاب برایشان تبدیل به یک چراگاه شود و علوفه‌های یک ساله کوچک در آن رویش کنند که خوش خوراک‌ترند و دام بهتر استفاده می‌کند. نیزارهای کنونی خیلی نمی‌تواند مورد استفاده دامداران باشد چرا که به اصطلاح «علوفه خشبی» است و مورد استفاده دام قرار نمی‌گیرد ولی وقتی این علوفه‌ها برداشت شود، علوفه‌ای که سال بعد در تالاب سبز می‌شود یک علوفه خوش خوراک است که تالاب را به چمنزار یا مرتعی برای استفاده دام تبدیل می‌کند.

پیگیری‌های خاکپور در بحث برداشت علوفه حساسیت ویژه مدیر کل محیط زیست منطقه را به دنبال داشته است: «ایشان با حساسیت شخصا در منطقه حاضر شدند اما متاسفانه می‌بینیم که در بوروکراسی تصمیم‌گیری اداری درمانده‌ایم. یکی از مشکلات ما واقعا این است که در این سیستم تصمیم‌گیری که بر کشور حاکم است متاسفانه تصمیم‌گیری با سرعت لازم اتفاق نمی‌افتد و زمانی این تصمیم‌گیری به نتیجه می‌رسد که  دیگر هر اتفاقی قرار بوده در طبیعت بیافتد متاسفانه افتاده است.برای مثال ما الان چندروز تعطیلی داریم که تا این تعطیلی به پایان برسد و فرآیند تصمیم‌گیری شروع بشود این افراد ازاین فضای تعطیلات که بر کشور حاکم شده سوء استفاده کرده‌اند و این که حالا بعد از آن چه تصمیمی گرفته بشود دیگر تاثیری  روی تالاب ندارد. حتی اگر برخورد قضایی هم با آن افراد بشود تالاب دیگر از بین رفته است. اصلا ما خیلی دنبال برخورد قضایی نیستیم، ما دنبال این هستیم که نگذاریم این تخلفات اتفاق بیافتد. منطقه از نظر کمی و تعداد محیط‌بانی که در مقایسه با دیگر مناطق دارد، از وضعیت خوبی برخوردار است، یعنی دو تا سه محیط بان در حدود ۱۰۰۰ هکتار که وسعت تالاب گندمان است داریم در صورتی که به طور میانگین در هر ده تا دوازده هزار هکتارمان یک محیط بان داریم. با توجه به این موضوع و وضعیتی که اینجا هست انتظارمان از سازمان محیط زیست این است که مامورهای منطقه با هشیاری بیشتری برخورد بکنند و در همان گام اول اجازه ندهند که این گونه برداشت‌ها اتفاق بیافتد که بعد احتیاجی به تصمیات مقامات بالا یا عالی ترین مقامات اجرایی شهرستان و استان مثل شورای تامین یا فرماندار یا کس دیگری بشود و بعد تبعات اجتماعی‌اش به دنبال بیاید. یعنی اگر ما در همان گام اول از بعضی افرادی که سودجویی می‌کنند جلوگیری کنیم بقیه هم به این کار تشویق نمی‌شوند. متاسفانه الان سهل انگاری ما در برخورد، باعث شده که مردم روستاهای اطراف همه در یک حالت رقابتی قرار بگیرند و هر کس سعی کند به نوعی منفعت خودش در برداشت از تالاب را به حداکثر برساند.»

پیگیری‌های خبرنگار جام جم نیز نشانگر آن است که محیط زیست همه توان خود را به کار بسته و مدیر کل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری با اولین تماس‌ها در اقدامی ستودنی، خود در منطقه حضور مستقیم یافته و منتظر گزارش محیط‌بانان و سلسله مراتب زیردست خود نمانده است. این در حالی است که گاه فجایع تلخ‌تری در ابعاد آتش سوزی و نابودی وسیع تالاب‌ها اصولا به چشم برخی مدیران مسئول آن قدر اهمیت نداشته که درباره آن تصمیمی اتخاذ کنند چه رسد به آن که در ساعات خاص به سرعت خود را به منطقه برسانند. از سوی دیگر انتظار می‌رود چنین واقعه‌ای نخست از طریق محیط بان حاضر و سپس طی سلسله مراتب دیگر پیگیری و رفع شود اما علیرغم پیگری جدی شخص مدیرکل و رایزنی‌های او با مقامات نهادهای دیگر استانی و انجام اقداماتی از طریق نهاد زیرمجموعه وی، تعطیلی چندروزه نهادها و روند کند اداری برای صدور احکام لازم باعث شده تا نیزارهای گندمان همچنان با سرعت به علوفه تبدیل شود و تن کم‌رمق تالاب بیش از این تراشیده شود. تالابی که بدون این دست‌درازی‌ها نیز حال و روز خوشی ندارد.

طبیعت در پناه شریعت

[singlepic=306,300,200,,left]

آگاهی رسانی و فرهنگ‌سازی به گفته بسیاری از کارشناسان و مسئولان بنیاد هرگونه اصلاحات محیط زیستی است. آموزش کودکان، روستاییان و شهروندان در درازمدت بیشترین تاثیر را بر رفتار درست عمومی در قبال محیط زیست داراست و این امر به بهترین نحو توسط سارمان‌های مردم‌نهاد شدنی خواهد بود. از سوی دیگر نقشی که روحانیان و مبلغان مذهبی در جامعه اسلامی دارند انکارناپذیر است و از این رو بیشترین تاثیر آموزش‌های محیط زیستی زمانی رخ خواهد داد که با همراهی این گروه مرجع اجتماعی صورت پذیرد.

انجمن محیط زیستی تسنیم که یک سازمان مردم‌نهاد ثبت شده در شهرستان بروجن است این موضوع را هدف اصلی خود قرار داده است. رییس این سازمان مردم‌نهاد این موضوع را چنین توضیح بیان کرد: «یکی از مهم‌ترین هدفهایی که ما در انجمن دنبالش هستیم بحث فرهنگ‌سازی است . یکی از معضلات محیط زیستی کشور ما این است که برخی آگاهی‌های لازم درباره محیط زیست وجود ندارد و این مساله در شهرستان‌های کوچک که گروه‌های فعالی هم در این زمینه ندارند جدی‌تر می‌شود. روحانیان به ویژه در در مناسبت‌هایی مثل ماه رمضان یا ماه محرم چه به لحاظ انسانی و چه به لحاظ اسلامی از گروه‌های مرجع جامعه ما هستند و ما تصیم گرفتیم که از ظرفیت آنها استفاده کنیم. حفاظت از محیط زیست در روایات اسلامی و آیات قرآن مجید هم آمده است ولی متاسفانه دیده می‌شود که حتی در میان افرادی که در زمینه‌های اعتقادی پررنگ ترند این مقوله قوله برایشان جا افتاده نیست.»

مهندس لیلا اخلاصی در گفتگو با خبرنگار جام جم مراحل نخست طرح طبیعت در پناه شریعت را چنین توضیح داد: «با اداره تبلیغات اسلامی، اداره کل محیط زیست و اداره منابع طبیعی صحبت کردیم که با همکاری انجمن تسنیم طرح طبیعت در پناه شریعت را در منطقه اجرا کنیم. مبنا را بر آن گذاشتیم که اول یک سری آموزشهایی را برای مروجان مذهبی و روحانیانی که در مناسبتهای مذهبی حضور دارند برگزار کنیم. یک سری کتاب هم به صورت مرجع به آنها معرفی کردیم مثل کتاب اسلام و محیط زیست آیت الله جوادی آملی. نکته قابل تامل این بود که خود روحانیان هم علیرغم جایگاه آیت الله جوادی آملی با این کتاب آشنایی چندانی نداشتند. بعد هماهنگ کردیم که خود بچه‌های انجمن بتوانند در کنار آنها بروند و صحبت کنند و روحانیان هم در هر صحبتی که در هر مناسبتی می‌کنند پنج دقیقه از وقتشان را به محیط زیست اختصاص بدهند.»

وی با تاکید بر این که «مسائل وقتی که پشتوانه دینی داشته باشد برای مردم ما ملموس‌تر است و مردم تعهد اجرایی بیشتری به آن دارند» افزود: «با هدف فرهنگ‌سازی و ایجاد حساسیت بیشتر نسبت به موضوع محیط زیست تلاش کردیم که مردم را با این موضوع آشنا کنیم و به آنها نشان دهیم که در زندگی خود ائمه و بزرگان ما تا چه اندازه توجه به این مسائل بوده است. در حالی که بی توجهی به این مسائل متاسفانه حتی در ماه‌هایی که به لحاظ اعتقادی جایگاه خاصی هم دارند دیده می‌شود.»

او در توضیح مراحل اجرایی کار نیز گفت: «از قبل از ماه رمضان امسال مکاتباتمان آغاز شد. البته پیش از آن هم تحقیقاتی را انجام داده بودیم تا منابع و جزییات طرح مشخص شود. بعد با ادارات یاد شده وارد گفتگو شدیم طرح را از ماه رمضان همین امسال آغاز کردیم. در آغاز از مبلغان مذهبی به طور شفاهی خواهش کردیم که تا وقتی نامه‌نگاری‌ها و مراتب رسمی کار انجام می‌شود، آنها دربرنامه‌هایشان درباره این مسائل هم صحبت کنند. ان شاء الله به طور رسمی هم از ماه محرم امسال همراه با هیأت‌ها کار را آغاز خواهیم کرد.»

به گفته رییس این سازمان مردم‌نهاد هزینه‌ای که برای کتابها شده و همچنین سایر هزینه‌های این طرح همه شخصی بوده است و فقط در همایش آخری که برگزار شده اداره کل منابع طبیعی بخشی از تبلیغات را به عهده گرفته و سازمان محیط زیست نیز قرار است کمک‌های غیر نقدی کنند و خلاصه در کار اشتراک داشته‌اند اما هزینه همه کارهای دیگری که انجام شده توسط خود انجمن بوده است.

اخلاصی که خود فارغ‌التصیل کارشناسی ارشد در رشته محیط زیست است در توضیح پیشینه تاسیس و فعالیت‌های انجمن می‌گوید: «از زمانی که تحصیلم تمام شد و به بروجن برگشتم، دنبال این بودم که گروه‌های فعال در این زمینه را پیدا کنم چون معتقدم که سازمان‌های مردم‌نهاد بازوهایی هستند که متکی به نهاد خاصی نیستند و بنابراین خیلی راحت‌تر می‌توانند برخی فعالیت‌هایی را انجام دهند که شاید نهادهای رسمی برای انجام آنها به دلایل اداری دستشان باز نباشد. از اردیبهشت ۹۰ به دنبال افرادی برای همکاری بودم و نهایتا تعدادی از دانشجویان رشته‌های مختلف اما علاقه‌مند به محیط زیست به ما پیوستند. روز ۱۹ شهریور ۱۳۹۰موفق شدیم مجوزمان را دریافت کنیم و در محد وده شهرستان کارمان را آغاز کردیم تا بعد به مراحل استانی و کشوری هم کار را گسترش دهیم.»

او در توضیح طرح‌هایی که تاکنون توسط تسنیم برگزار شده است گفت: «از طرح‌های ما یکی طرح اکو اسکول یا مدرسه محیط زیستی است که طرحش را به اداره محیط زیست دادیم تا آموزش‌های محیط زیست را به صورت پایه از مدارس آغاز کنیم. به صورت پایلوت هم یک مدرسه ابتدایی را در نظر گرفتیم. در این مدرسه این طور کار می‌شود که برای یک سری آموزش‌های محیط زیستی به مدت دو روز در هفته یک مشاور از انجمن را به صورت رایگان در اختیار مدرسه می‌گذاریم. این مشاور درآغاز به طور رایگان ۴۰ تا ۶۰ ساعت آموزش همگانی برای کل مدرسه می‌گذارد و بعد از بین افرادی که این آموزش عمومی را دیدند یک کارگروه علاقه‌مند به محیط زیست از بین بچه‌ها انتخاب می‌شوند. بعد از این که کارگروه مشخص شد شروع می‌کنیم یکی یکی مسائلی که در مدرسه هست را با بچه‌ها و نمایندگانی از والدین آن‌ها پیگیری می کنیم. در مناسبت‌هایی مثل هفته منابع طبیعی و مانند آن هم به سراغ مدارس بیشتری رفتیم و با آنها کار کردیم. طرح دیگر ما روز۲۱ تیرماه بود که برای اولین بار روز ملی بدون نایلکس در کشور برگزار شد و ما هم توانستیم دوره‌های آموزشی برای اعضای انجمن برگزار کنیم. به سطح شهر نیز آمدیم و آموزش‌های چهره به چهره با مردم داشتیم و بروشورهایی هم توزیع کردیم. جالب بود که در برخی گزارش‌ها خیلی تعجب کرده بودند که اصلا یک انجمن شهرستانی چگونه از این قضیه خبردار شده است. مردم هم خیلی هم استقبال کردند. قبل از آن در تاریخ ۲۸ خرداد نخستین همایش مهار بیابان زایی را در استان برای اولین بار برگزار کردیم. پیشتر هم در هفته منابع طبیعی برای هر روز از این هفته بک برنامه جداگانه براساس نام‌گذاری آن روز برگزار کردیم، یعنی مثلا در روز آموزه‌های دینی و منابع طبیعی به میان نمازگذاران رفتیم و نهال و بروشور توزیع کردیم. از دیگر برنامه‌های قبلیمان هم برگزاری پیاده‌روی عمومی در روز هوای پاک و دوچرخه سواری عمومی در سطح شهر در روز حفاظت از لایه ازن بود. در هر کدام از این برنامه‌ها هم بروشور و سی دی آموزشی توزیع کردیم، یعنی تلاش کردیم غیر از برنامه‌های عملی آموزشهای تئوری هم داشته باشیم.»

اخلاصی آینده پیش روی انجمن تسنیم و طرح طبیعت در پناه شریعت را چنین ترسیم کرد: «هم تلاش داریم با انجمن‌های دیگر در سطح کشور همکاری کنیم و هم فعالیت انجمن تسنیم را به صورت ملی درآوریم. همین الان هم اگرچه محدوده فعالیتمان شهرستانی است اما با خیلی از انجمن‌هایی که در سطح کشور هستند پیوندهایی برقرار کردیم و هدفمان این است که برنامه‌های مشترک برگزار کنیم. خود طرح طبیعت در شریعت هم قرار نیست صرفا طرحی یک ساله باشد و برنامه ما بلند مدت است. پیش از این طرح مشابهی فقط در استان سمنان برگزار شده و طرح ما اول به صورت پایلوت در شهرستان بروجن و استان چهارمحال و بختیاری اجرا می‌شود و بعد آن را گسترش می‌دهیم.»

طرح طبیعت در پناه شریعت و دیگر برنامه‌های انجمن تسنیم که در وبلاگ این سازمان مردم‌نهاد و در وبسایت دیده‌بان طبیعت بختیاری اطلاع‌رسانی می‌شود، تنها نمونه ای از توانمندی‌هایی است که سازمان‌های مردم‌نهاد می توانند به عهده بگیرند. اگر قرار باشد در حوزه آموزش‌های مدنی و محیط زیستی، مشارکت مردمی اتفاق بیافتد، قطعا آغاز آن از طریق سازمان‌های مردم‌نهاد خواهد بود و بار بزرگی از دوش نهادهای مسئول برداشته خواهد شد.

کوچک‌ترین تنش اقلیمی بر تنگ صیاد اثر می‌کند

[singlepic=310,300,200,,left]

تنگ صیاد منطقه‌ای کوهستانی و دشتی با وسعت ۲۲۸۹۶ هکتار در استان چهارمحال و بختیاری است که از سال ۱۳۵۲ تحت حفاظت قرار گرفته و قسمت مرکزی آن نیز از سال ۱۳۷۴ به پارک ملی ارتقا یافته است. تنگ صیاد با ۱۲۴ گونه جانوری و ۲۵۰ گونه گیاهی از غنای زیستی بالایی برخوردار است. تنگ صیاد بواسطه دارا بودن تعداد زیادی تپه ماهور زیستگاه مناسبی برای گونه قوچ و میش وحشی است. کوهستان‌های جنوبی منطقه دارای صخره‌های سخت‌گذر است که زیستگاه پلنگ و کل و بز با جمعیتی قابل توجه‌است. کبک، عقاب طلایی، خفاش بال سفید، کورمار و آگامی سرزرد نیز از دیگر گونه‌های شناخته شده تنگ صیادند. کبک دری نیز از گونه‌های قابل توجهی است که در منطقه دیده شده است.

وجود تنوع زیستی بالا، دیواره‌های سنگی مرتفع پوشیده از گیاهان و گل‌های زیبا و راه‌های دسترسی مناسب زمینه فعالیت‌های علمی، پژوهشی و گردشگری را در منطقه فراهم کرده‌اند.

با این حال تنها منبع آب دائمی منطقه رودخانه کیار است که مرز جنوبی آن را تشکیل می‌دهد. به گفته دکتر سعید یوسف‌پور، مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری، در چهار سال اخیر بارش‌ها ۵۴ درصد نسبت به میانگین بلندمدت کاهش یافته و ۸۰ درصد رژیم بارش هم از برف به باران تغییر پیدا کرده است. یعنی در تابستان که به برف و ذخایر زیرزمینی نیاز است، هیچ بارشی نداریم و همان بارش کم هم به صورت رواناب از منطقه خارج می‌شود. محدودیت دیگر تنگ صیاد هم ساختار زمینش است چرا که ارتفاعاتش خیلی بلند نیستند و سفره آب زیرزمینی زیادی هم در این منطقه نداریم بنابراین کوچکترین تنش اقلیمی بر آن موثر است. یوسف پور با تاکید بر این که «ما از استانهای پربارش کشور بودیم اما الان در رده یازدهم کم بارش‌ترین‌ها هستیم» از اقدامات مثبت محیط زیست در منطقه تنگ صیاد خبر می دهد: «در تنگ صیاد ما کاری که انجام داده‌ایم این است که کل تجهیزات پوشش بی‌سیم منطقه را تغییر داده‌ایم و تجهیزات تازه آورده‌ایم. آنتن‌های جدید نصب کرده‌ایم و تکرارکننده های جدید آورده‌ایم و تجهیزات را ارتقا داده‌ایم. با این کار الان ما ۶۵ درصد کل استان را پوشش می‌دهیم و این اتفاق امسال افتاده است. همچنین تلاش کرده‌ایم بهترین خودروها را در مناطق حفاظت شده بیاوریم. خودروهای کمک دار به روز را به منطقه آورده‌ایم و خودروهایی که بیشتر کار کرده‌اند و فرسوده شده‌اند را به شهرها برده‌ایم تا بیشترین خدمت را اینجا بکنیم. تجهیزات انفرادی هم در مناطق خریداری کرده‌ایم.»

بر اساس شاخص های تعریف شده برآورد یوسف‌پور حاکی از آن است که با این اقدامات ضریب حفاظتی منطقه نسبت به گذشته ۳۰ درصد افزایش پیدا کرده است. وی از علاقمندان به عکسبرداری از طبیعت و حیات وحش در مناطق خواست که پس از دریافت مجوز لازم از این اداره کل اقدام نمایند.

افزایش جمعیت و خلا آموزشی موجود در زمینه ی بهره برداری پایدار در جامعه باعث شده تا شرایط کاری محیط‌بانان دشوارتر هم باشد اما به گفته یوسف‌پور محیط‌بانان چیزی کم نمی‌گذارند: «آن چه که من در تنگ صیاد می‌بینم بیشتر عشق است. فردی بود که ۴۰ شبانه روز منطقه را ترک نکرد. عروسی هم که کرد  ۴۸ ساعت بعد از عروسی به منطقه آمد. هیچ کس این کار را نمی‌کند.»

چندان طول نمی‌کشد تا به صحت گفته‌های او پی ببریم. لحظات پایانی همراهی‌مان با مدیریت محیط زیست استان در تنگ صیاد با تماسی تلفنی پایان می‌یابد. تماسی که حاکی از آن است که در منطقه حفاظت شده شیدا (از دیگر مناطق حفاظت شده استان چهارمحال و بختیاری) تعقیب و گریز متخلفین به درگیری با محیط بانان رسیده و متخلف به سمت محیط بانان شلیک نیز کرده است. شلیکی که نه فقط بر پیکره محیط بان غیور طبیعت بختیاری، که بر پیکره حیات وحش ایران‌زمین نشسته است.

در نبود قوانین حامی محیط‌بانان

شلیک متخلفان به سوی پاسبانان طبیعت تکرار شد

[singlepic=309,300,200,,left]

در ساعت‌های پایانی آخرین روز از ماه رمضان متخلفان بار دیگر جان پاسبانان محیط زیست کشور را نشانه رفتند. غروب روز شنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۱ در منطقه حفاظت شده شیدا در استان چهارمحال بختیاری تعقیب و گریز متخلفان به در گیری و نهایتا شلیک به سوی محیط‌بانان منجر شد. تاسف‌بارتر آن که درگیری در شب بعدی نیز تکرار شد و متخلفان با تفنگ دوربین‌دار مستقیما به سوی محیط‌بانان شلیک کردند.

شب نخست محیط‌بان علی‌اصغر احمدی از ناحیه گونه (صورت) مورد اصابت ترکش سنگ قرار کرفته و مجروح شده و محیط‌بان مرتضی سورانی که یک گلوله از زیر بازویش گذشته و گونه و چشمش نیز مورد اصابت ترکش حاصل از برخورد گلوله به سنگ قرار گرفته که شبانه به بیمارستان منتقل شده و بازویش مداوا شده اما به دلیل پارگی قرنیه چشم به اصفهان متقل شده است.

سعید یوسف پور مدیر کل محیط زیست استان که در لحظه حادثه همراه با خبرنگار جام جم در منطقه تنگ صیاد به سر می‌برد در واپسین ساعات روز شنبه با نخستین تماسی که از درگیری خبر می‌داد در منطقه حاضر شد. محیط بانان نیمه‌شب از کوه پایین آورده شده‌ و عملیات جستجو برای شناسایی متخلفان توسط نیروهای محیط زیست و با همکاری نیروی انتظامی ادامه یافت. با این حال به فاصله یک روز از زخمی شدن دو محیطبان در منطقه حفاظت شده شیدا، باردیگر این منطقه شاهد درگیری محیطبانان با شکارچیان متخلف بود.

نیمه شب یکشنبه نیز گروهی شکارچی متخلف با حضور در منطقه شیدا، قصد شکار غیرمجاز داشتند که با واکنش محیطبانان منطقه از شکار بازماندند و متواری شدند. درگیری که تا ساعت پنج بامداد به طول انجامید، به تیراندازی مستقیم به طرف محیطبان منجر شد اما در این درگیری هیچ یک از محیطبانان دچار جراحت خاصی نشد و در نهایت متخلفان متواری شدند.

شهرام احمدی، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری که خود در صحنه حضور داشت گفت که علیرغم متواری شدن متخلفان، موفق به شناسایی آنها شده‌اند و این متخلفان به زودی با همکاری نیروهای انتظامی استان دستگیر خواهند شد. به گفته او متخلفان درگیری شامگاه شنبه نیز شناسایی شده‌اند.

آن گونه که فرمانده یگان حفاظت محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری گفته، در درگیری یکشنبه متخلفان مجهز به «اسلحه نظامی دوربین دار» بودند و از فاصله نزدیک اقدام به تیراندازی مستقیم به محیطبانان کرده‌اند: «فاصله آن قدر نزدیک بود که یکی از این متخلفان از فاصله حدود ۳-۴ متری به طرف ما تیراندازی کرد که تیر به چراغ قوه‌ای که در دست من بود برخورد کرد.»

آموختنی‌های بسیاری در این داستان همیشگی حمله متخلفان به محیط‌بانان هست. مردانی که از سویی شرایط رفاهی و کاری مطلوبی ندارند. شیفت پرسنل محیط بانان با هیچ قاعده و قانونی هماهنگی ندارد. شیفت کاری این محیط بانان به صورت شش شبانه روز کار و حضور در منطقه و سه شبانه روز استراحت تعریف شده است. محیط زیست نیز به دلیل کمبود نیروی پرسنلی چاره‌ای ندارد. فشار عملا روی دوش محیط بانان و پرسنل اجرایی است. نهایتا برآورد می‌شود که ساعت کاری مفید یک محیط‌بان به هفته ای ۱۱۲ ساعت می‌رسد. از سوی دیگر ردیف‌های دریافتی و حقوق و مزایای ایشان تعریفی ندارد در حالی که سختی کاری که در احکام کاری محیط‌بانان هست اصلا قابل مقایسه با مشاغل دیگر نیست.

با این حال چارت سازمانی محیط زیست پست بلاتصدی ندارد و این نشانه ضعف ساختاری است. برخی مناطق اصولا فاقد چارت سازمانی هستند و محیط‌بانان به صورت طرح در منطقه حضور دارند. به این ترتیب با توجه به نبود پست بدون متصدی عملا مجوزی برای استخدام باقی نمی‌ماند چرا که باید ردیف استخدامی در کار باشد تا کسی بتواند استخدام شود.

مشکل دیگر در حوزه محیط‌بانی بحث آموزش است. بسیاری از محیط‌بانان علیرغم تعهدشان و با وجود دلسوزی و تجربه‌ای که دارند در مواردی نیاز به آموزش دارند. نیاز به آموزش را مخصوصا در حوزه قوانین و مقررات به ویژه قانون حمل و به کارگیری سلاح می توان دید و این از مواردی است که محیط بان باید حتما آموزش ببیند. به این ترتیب در عملکرد محیط زیست اولویت آموزش باید اول از خود سازمان یعنی از محیط بانان و پرسنل باشد و بعد به سراغ اقشار مختلف جامعه برود.

مباحث قانونی نیز از مسائل مهم پیش روی محیط‌بانان است و نیاز به روزآمد سازی این قوانین به ویژه در اتفاقاتی که در سال‌های گذشته رخ داده و همچنان نیز شاهد آنیم بیشتر احساس می‌شود. قوانین مرتبط با این موضوع مثل قانون صید و شکار، قانون حفاظت و بهسازی و قانون توزیع عادلانه آبها موجود است اما جای قانونی که پشتیبان محیط بان باشد همچنان خالی است.

تلاش برای تشکیل کمیسون محیط زیست در مجلس

اخبار محیط زیست در کشور ما اغلب تکراریند: تالاب‌هایمان خشک می‌شوند، جنگل‌هایمان در آتش می‌سوزند، محیط‌بانان کشته می‌شوند و سازمان محیط زیست دلسوزانه همه تلاشش را می‌کند، اما راه به جایی نمی‌برد. علت چیست؟

مدیر کل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری مشکل را در قوانین، ساختار و جایگاه محیط زیست می‌داند و اقداماتی نیز برای تشکیل کمیسیون توسعه پایدار و محیط زیست در مجلس کرده است.

به اعتقاد او در سطح قانون‌گذاری در مجلس یک خلأ خیلی جدی وجود دارد چرا که در حال حاضر تنها یک کمیته ذیل کمیسیون آب و کشاورزی و منابع طبیعی وجود دارد که از این طریق عملا انتظاری که در حوزه محیط زیست وجود دارد پیگیری نمی‌شود و این آن چیزی که مد نظر سازمان محیط زیست است، نیست.

یوسف‌پور توضیح می‌دهد: «قوانین و مقررات محیط زیست و جرائمی که در این حوزه وجود دارد چندسالی است که به روز نشده‌اند. جاهایی خلأ قانونی احساس می‌شود و نیاز است که به روز شود. یعنی نیاز است که جایگاه ویژه‌ای در سطح قانون گذاری به صورت تخصصی و کارشناسی به بحث توسعه پایدار و محیط زیست اختصاص یابد.»

او فراکسیون محیط زیست را که از بیش از صد نماینده عضو تشکیل شده است یک نهاد رسمی نمی‌داند و می‌گوید: «شاید به عده ای بر بخورد اما این فراکسیون بیشتر حالت پرستیژ و احساسی دارد. خوب است که نمایندگان نسبت به محیط زیست دغدغه داشته باشند اما یک مرجع تخصصی نیاز است که بیاید و اتفاقاتی که در حوزه توسعه و محیط زیست رخ می‌دهد را بررسی کند.»

مدیرکل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری نهاد مناسب برای این کار را کمیسیون توسعه پایدار و محیط زیست می‌داند و می‌گوید: «این در ساختار خود آیین نامه مجلس هم پیش بینی شده است. در قانون اساسی این اختیار به مجلس داده شده که در آیین نامه داخلیش کمیسیون ها را افزایش بدهد. ما در استان سعی کردیم از متخصصین حوزه محیط زیست در دانشگاه‌ها و کارشناسان اداره محیط زیست کمک بگیریم و با معاونت برنامه ریزی استاندار کمیته‌ای هم تشکیل دادیم.»

به گفته او این کمیته چند جلسه هم برگزار کرده و جمع‌بندی آن این شده که بتوان یک طرح از طریق مجمع نمایندگان ارائه کرد و فراکسیون محیط زیست پیگیر تشکیل این کمیسیون باشد. این طرح که ایده آن از سال ۱۳۸۹ مطرح شده در حال تدوین است. آن گونه که یوسف‌پور می‌گوید قرار بوده طرح ظرف یک ماه آماده شود اما چون بنا بر این بوده که طرح خیلی پخته باشد تا تصویب آن از توجیه لازم برخوردار باشد.

یوسف‌پور با اعلام این که بسیاری از همه نمایندگان دوست دارند این اتفاق بیافتد تاکید می‌کند: «یک کار رسانه‌ای باید انجام شود. رسانه‌ها هم باید ورود پیدا کنند تا اهمیت موضوع نشان داده شود. با توجه به منویات مقام معظم رهبری، هم در حوزه محیط زیست، هم بخش آموزش و هم خود حوزه محیط زیست و منابع طبیعی اگر رسانه‌ها بتوانند این را به شکلی تبیین بکنند، کار راحت تر می‌شود و زمان کمتری هم می‌برد.»

طرح مورد نظر قرار است ظرف سه ماه تدوین شده و به دست فراکسیون و مجمع نمایندگان برسد و از آنجا که قرار است کمیسیون جدیدی تشکیل بشود نیاز به تصمیم‌گیری کمیسیون تخصصی ویژه‌ای هم ندارد و هیأت رییسه می‌تواند طرح موضوع کند. با این حال یوسف‌پور معتقد است که اگر طرح به جای سه ماه آینده، در اسفندماه یا حتی سال آینده هم آماده شود باز هم اتفاق خوبی افتاده است. او ضمن قبول آن که این تاخیر می‌تواند برخی مشکلات محیط زیست  را جبران ناپذیر کند می‌گوید: «بیرون از ساختار محیط زیست بخشی از این مشکلات را به ضعف مدیریت ارتباط می‌دهند. شاید امثال من ضعف داشته باشیم اما واقعیت این است که ساختار محیط زیست، ساختار پرسنل اجرایی، ساختار اداری و بودجه محیط زیست چه در سطح کلان و چه در سطح استان ضعیف است. چرا که جایگاه مناسبی به محیط زیست داده نشده است. تشکیل کمیسیون اتفاقی است که اگر رخ بدهد خیلی از مسائل و مشکلات محیط زیست در بسیاری زمینه‌ها حل می‌شود. به ویژه در حوزه بودجه و حوزه قانون گذاری، رفع قوانین و مقررات، اگر این جایگاه ایجاد بشود قطعا مباحثی که مقام معظم رهبری هم در سیاست های ابلاغی دارند تسهیل می‌شود. اینها در چشم انداز بیست ساله وجود دارد، در قانون اساسی آمده است و در قوانین بالادستی هم هست. اگر چنین اتفاقی بیافتد همه اینها تسهیل می‌شود و قوانین به روزتر می‌شود تا بحث توسعه پایدار انجام پذیرد و محیط زیست ما هم حفظ بشود.»

در پایان، یوسف‌پور با بیان این که منکر زحمات سال‌های گذشته نمی توان بود، تصریح می‌کند: «آن چیزی که من دیدم این است که روسای سازمان با دلسوزی هر چه تمام تر پیگیر بودند که مسائل انجام بشود. خصوصا در زمان حضور آقای محمدی زاده قرار است که طبق برنامه پیش بروند. یعنی اتفاقاتی که لازم است، باید مطابق با برنامه پنجم رخ بدهد. هم تحولات اداری، هم بحث مبارزه با آلودگی، هم مناطق تحت مدیریت، مناطق حفاظت شده و تالاب‌ها. اما بخش عمده بسترهای لازم بیرون از سازمان محیط زیست است که هنوز محقق نشده است.»

 [imagebrowser id=24]

یک نظر

  1. با سلام
    من خراسانی رئیس هیئت مدیره جمعیت اتحاد سبز استان سمنان دفتر مرکزی دامغان هستم و همچنین پیشنهاد دهنده و مدیر اجرایی استانی طرح ملی طبیعت در پناه شریعت.
    نمیدونم این خانم مهندس از کجا این طرح رو به نام خودشون زدند و هیچ اسمی از مدیر این طرح نیاوردن.
    تمامی مستندات مربوط به این طرح در اختیار اینجانب است.
    لطفا صادق و امانتدار باشد و اطلاع رسانی شود.
    با تشکر

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا