خانه > رسانه‌نگاری > از من در رسانه‌ها > نفس میانکاله در شمارش
نفس میانکاله در شمارش

نفس میانکاله در شمارش

شیخان لپو ارتباط دهنده حیاتی آب شیرین تالاب است و جاده تا نزدیکی آن رسیده است. دیده­‌بان طبیعت میانکاله: «برای حفظ تنوع زیستی آب شیرین لازم است. آب شور از چپاقلی وارد می‌شود. آب شیرین از این طرف وارد می‌شده و وسط این دو زیستگاه لب شور است که خیلی اهمیت دارد. حد فاصل این دو جایی به اسم شیرخان لپو یا شیخان لپو است که یک تالاب است. راه­آهن در سال‌های گذشته از روی این رد شد و تلاش‌های ما هم بی‌فایده بود. الان زیر راه آهن را با هزینه اندکی می‌توانند خالی کنند. جاده یا اتوبانی که می‌خواهند بزنند باید زیرش پل باشد. اگر این اتفاق الان رخ ندهد مثل راه آهن زیرش شن می‌ریزند و تالاب را پر می‌کنند و رویش جاده تأسیس می‌کنند و دیگر هیچ کاری نمی‌توان کرد.»

مسعود بُربُر، ایرانا- میانکاله را بهشت حیات وحش ایران نامیده‌اند. پناهگاه حیات وحش میانکاله از سوی یونسکو اعتبارنامه شبکه ذخیره­‌گاه‌های زیست‌کره جهان را دریافت کرده است و همچنین سازمان بین­‌المللی حیات پرندگان آن را به عنوان منطقه‌ای مهم برای پرندگان شناسایی کرده است. اما حالا همه این‌ها در خطر است.

کام شیرین میانکاله تلخ خواهد شد

شبه جزیره میانکاله در بخش جنوب شرقی دریای خزر و شمال شرق شهرستان بهشهر واقع شده است. مساحت آن ۶۸ هزار و ۸۰۰ هکتار و ارتفاع آن ۲۰ متر پایین­تر از سطح دریای آزاد است. این زیستگاه مجموعه­ای از شن­زارهای ساحلی، اراضی باتلاقی، آبگیر، مناطق جنگلی با پوشش درختچه­های گز، تپه­های شنی، جنگل انارستان، بوته­های تمشک و سازیل است. در این منطقه، ۱۲۶ گونه پرنده آبزی گزارش شده است که ۴۰ گونه از نظر بین­المللی دارای اهمیت بوده و از کانون­های زادآوری اگرت، حواصیل، پرستو و گلاریول در فصل تابستان حمایت می­کند. علاوه بر پرندگان می­توان به پستاندارانی از قبیل شغال، گراز، گربه جنگلی و فک دریای خزر اشاره کرد و همه این‌ها به دلیل شرایط خاص آن است. این تالاب از شمال شرقی به دریای مازندران متصل است و به این ترتیب از آب‌های شور این دریا تغذیه می‌کند. از سوی دیگر از سمت زمین اصلی (به ویژه در غرب) توسط آب‌های شیرین تغذیه می‌شود. به این ترتیب در تالاب سه منطقه آب شور، آب شیرین و منطقه «لب شور» تشکیل شده که این شرایط خاص همراه با شرایطی دیگر مجموعاً باعث تنوع مثال‌زدنی حیات وحش در منطقه میانکاله شده است. کل منطقه با وسعت ۹۷ هزار و ۲۰۰ هکتار در تاریخ دوازدهم آبان ماه ۱سال ۱۳۸۴ به عنوان «منطقه حفاظت شده» تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست در آمد. در تاریخ بیست و یکم مرداد ماه سال ۱۳۵۳ به دلیل دارا بودن ویژگی­هایی چون جذب گونه­های نادر و در معرض خطر انقراض پرندگان آبزی مهاجر، ارزش­های آبزی­پروری به خصوص در جهت تکثیر طبیعی و زاد و ولد ماهی کپور و کلمه، همچنین جاذبه­های طبیعی خاص به «پناهگاه حیات وحش» ارتقاء یافت. شبه جزیره میانکاله، خلیج گرگان و آب­بندان لپوی زاغمرز از سال ۱۳۵۳ به عنوان تالاب­های بین­المللی کنوانسیون رامسر با وسعت یکصد هزار هکتار به ثبت رسیده‌اند. علیرغم آن­که لپوی زاغمرز و تالاب شیخان لپو منبع اصلی تأمین آب شیرین تالاب هستند، اما حالا هر دو با خطرات جدی دست و پنجه نرم می‌کنند.

راه‌هایی برای نرسیدن

راهی که از روی لپوی زاغمرز کشیده شده است عملاً ارتباط دو سوی تالاب را به فاصله کوتاه زیر پل کوچکی که روی آن زده‌اند محدود کرده است. لپوی زاغمرز ورودی آب شیرین تالاب است. سال­های پیش در یک برنامه آموزشی رصد پرندگان که گزارشش هم موجود است، ۱۵۰ هزار پرنده در آن رصد شده است اما حالا خبری از پرنده‌ها نیست. اما اردک‌ماهی‌های خاص این­جا که وزنشان تا ده کیلو هم می‌رسد، با توجه به این­که در صدر زنجیره غذایی هستند، نشانگر غنای بسیار بالای تنوع زیستی این تالاب است. ناتریکس‌ها و دیگر گونه‌های متنوعی که در تنها یک متر از سطح این تالاب می‌توان دید نیز تأیید کننده این تنوع زیستی هستند. اما راه تازه‌ای که برای دسترسی به بندر امیرآباد در حال ساخت است غیر از این­که روی شهر تاریخی شارمان رد می‌شود که هنوز در آن گمانه­زنی و اکتشاف کافی انجام نشده، عملاً قطع کامل ارتباط تالاب شیخان لپو را به دنبال خواهد داشت.

شیخان لپو ارتباط دهنده حیاتی آب شیرین تالاب است و جاده تا نزدیکی آن رسیده است. حر منصوری، دیده­بان طبیعت میانکاله در این باره توضیح می­دهد: «برای حفظ تنوع زیستی آب شیرین لازم است. آب شور از چپاقلی وارد می‌شود. آب شیرین از این طرف وارد می‌شده و وسط این دو زیستگاه لب شور است که خیلی اهمیت دارد. حد فاصل این دو جایی به اسم شیرخان لپو یا شیخان لپو است که یک تالاب است. راه­آهن در سال‌های گذشته از روی این رد شد و تلاش‌های ما هم بی‌فایده بود. الان زیر راه آهن را با هزینه اندکی می‌توانند خالی کنند. یا جاده یا اتوبانی که می‌خواهند بزنند باید زیرش پل باشد. اگر این اتفاق الان رخ ندهد مثل راه آهن زیرش شن می‌ریزند و تالاب را پر می‌کنند و رویش جاده تأسیس می‌کنند و دیگر هیچ کاری نمی‌توان کرد.»

به اعتقاد او مشکلاتی که این جاده در طولانی مدت ایجاد می‌کند از مواردی مثل پالایشگاه به مراتب بیش­تر خواهد بود. در پالایشگاه با رعایت موارد زیست محیطی و با استفاده از پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌های نفتی می‌توان آلودگی‌های نفتی را مهار کرد و استانداردها را در نظر گرفت اما این جاده عملاً از همان ابتدا تخریب را آغاز خواهد کرد. من عکس‌هایی از قوها و پرنده‌های بسیار دیگر در همین شیخان لپو گرفته‌ام و این جاده پیش از همه زیستگاه این پرنده‌ها را از میان خواهد برد.»

آن‌گونه که حر منصوری می‌گوید، راه آهنی که پیش­تر روی این تالاب ساخته شد باعث شد درصد شوری آب از ۳۰ درصد بیش­تر شود. به همین دلیل بسیاری از ماهی­هایی که در آب شیرین تخم­گذاری می­کردند در این منطقه از بین رفتند. اما جاده تازه هنوز به تالاب نرسیده است و زمان برای پیشگیری از این فاجعه زیست­محیطی باقی است. زمانی که هم برای رسانه‌نگاران و فعالان محیط زیست حیاتی است و هم برای تصمیم‌گیران و مدیران اقتصادی و صنعتی.

مسأله دیگر میان‌گذر تالاب میانکاله است که از حساس‌ترین قسمت تالاب رد می‌شود. جاده‌ای که از بهشهر آغاز می‌شود و دقیقاً از قسمت لب شور رد خواهد شد. به گفته منصوری، عوامل پیش برنده این پروژه هم بیش­تر محلی هستند و اگر اندکی حساسیت رسانه‌ای روی آن صورت بگیرد جلویش گرفته خواهد شد. نیمه دهه هشتاد با کمک زنده‌یاد یاسر انصاری یک کنفرانس خبری در تهران برگزار کردیم که باعث شد پروژه متوقف شود. پالایشگاه هم تا الان اگر اتفاقی در آن نیافتاده است و بیش­تر روی آن فکر شده است به دلیل حساسیت رسانه‌ها بوده است وگرنه در آن پروژه اصلاً اسمی از میانکاله برده نمی‌شد.

شکارچیان تازه در میانکاله

البته راه­آهن و جاده تنها خطراتی که به جان میانکاله افتاده‌ نیست. ﺳﺎﺧﺖ ﺑﻨﺪﺭ ﺍﻣﻴﺮﺁﺑﺎﺩﺍﻭﺍﻳﻞ ﺩﻫﻪ ۷۰ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦﻫﺎﯼ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﺍﺩ. ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﺧﺖ ﺑﻨﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺭﻭﯼﺯﻣﻴﻦﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩﻧﻴﺮﻭﻫﺎﯼ ﻏﻴﺮﺑﻮﻣﯽ، ﺑﻨﺪﺭ ﺍﻣﻴﺮﺁﺑﺎﺩ ﺭﺍ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ. ﺣﺎﻻ ﺳﺎﺧﺖ ﺑﻨﺪﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ است و ﺑﻴﮑﺎﺭﯼ به جان مردم افتاده است. ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺖ ﺑﻨﺪﺭ ﺍﻣﻴﺮﺁﺑﺎﺩ ﻫﺰﺍﺭ ﻫﮑﺘﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺮﻏﻮﺏﺗﺮﻳﻦﺯﻣﻴﻦﻫﺎﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺩﻫﺴﺘﺎﻥ ﻣﻴﺎﻧﮑﺎﻟﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﻪ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ، ﺩﺍﻣﭙﺮﻭﺭﯼ ﻭ ﺁﺑﺰﯼﭘﺮﻭﺭﯼﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﺩﺍﺷﺖ، ﺻﺮﻑ ﺳﺎﺧﺖ ﺑﻨﺪﺭ ﻭ ﺷﺮﮐﺖﻫﺎﯼ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮐﺮﺩ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺗﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ، ﺑﻮﻣﻴﺎﻥﻭ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻘﺎﻁ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺮﺩ. ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺳﺎﺧﺖ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥﻋﺎﺩﯼﺑﻴﮑﺎﺭ ﺷﺪﻧﺪ و ﻋﻤﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ اکنون ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﻭ ﺻﻴﺪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻧﮑﺎﻟﻪ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﻭﺍﻳﻦ ﺑﺮ ﺣﻴﺎﺕ ﻭﺣﺶ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻴﺎﻧﮑﺎﻟﻪ ﺗأﺛﻴﺮ ﺷﺪﻳﺪﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ.

ﺣﺮﻣﻨﺼﻮﺭﯼﻋﻤﺪﻩﺗﺮﻳﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺷﮑﺎﺭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻧﮑﺎﻟﻪ را ﺑﻴﮑﺎﺭﯼ ﺑﻮﻣﻴﺎﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ می‌داند ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺖ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹﺯﻣﻴﻦﻫﺎﯼ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﻭ ﺁﺑﺰﯼﭘﺮﻭﺭﯼ ﻭ ﻣﺮﺍﺗﻊ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﺭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝﺣﺎﺿﺮ ﺷﻐﻠﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﻳﮕﺮﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﺑﻨﺪﺭ ﺍﻣﻴﺮﺁﺑﺎﺩ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺁﻣﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺳﺎﺧﺖﺑﻨﺪﺭ ﺑﻴﮑﺎﺭ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ نیز ﺑﻪ ﺻﻴﺪ ﻭ ﺷﮑﺎﺭ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻧﺪ.

البته شکار ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺭﺍﻳﺞ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻠﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ. آن‌گونه که دیده‌بان طبیعت میانکاله می‌گوید، ﺑﻮﻣﻴﺎﻥ ﻭ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻧﯽﮐﻪ به علت ﺑﻴﮑﺎﺭی، ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭﻭ ﺻﻴﺪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻧﮑﺎﻟﻪ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮﺍﺭﺩ «ﻧﺴﻞ­ﮐﺸﯽ» ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﻓﻘﺮﺩﺭ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﺷﺪﻳﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﺷﻴﻮﻩ ﺷﮑﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﻳﮕﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗأﻣﻴﻦ ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎﯼﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.

آن چه که از دست می‌دهیم

میانکاله غیر از ارزش‌های محیط زیستی می‌تواند ارزش­های اقتصادی فراوانی نیز ایجاد کند. آن‌گونه که دکتر ناصر کرمی می‌گوید، اهمیت میانکاله در این است که می‌تواند نقطه کانونی مهم‌ترین قطب اکوتوریسم ایران به شمار آید. باید توجه کرد که مجموعه عظیمی از مهم‌ترین ذخایر و چشم‌اندازهای اکوتوریستی ایران در شعاع متناسبی از میانکاله قرار گرفته است: دریای خزر، پارک ملی گلستان، منطقه حفاظت شده جهان­نما، جنگل­های نهارخوران، تالاب‌های سه‌گانه ترکمن صحرا و همین‌طور جلوه‌های خاص انسانی مثل مناطق روستایی پیرامون تالاب، روش‌های سنتی صید در خزر، بندر حسینقلی‌خان و …

به اعتقاد این استاد دانشگاه، تالاب میانکاله هم خود زیباست و هم می‌توان در حاشیه آن (در زون­های غیرحساس جانوری) اقدام به سرمایه‌گذاری‌های گردشگری کرد. اغراق نیست اگر بگوییم میانکاله می‌تواند یک اقتصاد سالانه چند میلیارد دلاری ایجاد کند. بر اساس برآوردی که سال‌ها پیش در قالب یک پروژه تحقیقاتی با مشارکت برنامه عمران سازمان ملل در ایران انجام شده بود هر درخت در این منطقه می‌تواند سالانه پنجاه دلار درآمد اکوتوریستی ایجاد کند اما مشکل این است که اساساً در ایران ذهنیت، نگاه و انگیزه‌ای برای توسعه اکوتوریسم، مطلقاً وجود ندارد.

وی اضافه می­کند: «وزارت نیرو به خاطر نداشتن برنامه‌ای برای بهره‌گیری مطمئن از دریاچه‌های مصنوعی کلاً مانع ورود توریست به دریاچه‌های پشت سد می‌شود. سازمان حفاظت از محیط زیست درب پارک‌های ملی را بسته و کشور را از یک سرمایه عظیم اقتصادی محروم کرده است. سازمان جنگل‌ها عملاً تنها راه بهره‌برداری از جنگل را قطع درختان و فروش چوب آن‌ها می‌داند. در چنین شرایطی است که مردم محلی در جایی مثل میانکاله به صورت یک گروه فشار از مقامات محلی مصرانه می‌خواهند برایشان پالایشگاه ایجاد کند و یا به دنبال هزار جور بهره­برداری ناپایدار و مخرب از محیط زیست می‌افتند.»

این کارشناس محیط زیست تأکید می‌کند: «به نظر من تا بحث توسعه اکوتوریسم در ایران به صورت جدی پیگیری نشود، همیشه این امکان وجود خواهد داشت که انواع بهره‌برداری‌های ناپایدار و نامرتبط با توان اکولوژیک، چشم‌اندازهایی مثل میانکاله را تهدید و یا تخریب کند. باید توجه داشت که توریسم اساساً صنعتی است که در ذات خود باعث حفظ محیط و توازن و پایداری آن می‌شود. یعنی توریسم در جایی مثل میانکاله یا مثلاً استان گلستان هم در دسترس‌ترین و بهترین راه سرمایه‌گذاری اقتصادی است و هم راهی است برای حفظ چشم‌اندازهای زیست محیطی. اما برعکس بهره‌برداری نامرتبط صنعتی به صورت فزاینده، سراسر منطقه را دچار تهدید دائم آلودگی و تخریب می‌کند.»

این‌ها است که چشم‌انداز پیش روی میانکاله را دچار خوف و رجا می‌کند. از سویی میانکاله و همه جاذبه‌های اطراف آن می‌تواند قطب اقتصادی و گردشگری پایدار باشد و از همین راه محیط زیست بی‌مانند آن نیز محافظت شود؛ از سوی دیگر آنچه اکنون و در عمل رخ می‌دهد جاده‌سازی، صنعت، پالایشگاه، شکار و دیگر بهره‌برداری‌های ناپایداری است که حیات میانکاله را تهدید می‌کند. ناگفته روشن است که هر تهدیدی برای میانکاله تمامی جاذبه‌های اطراف آن را نیز در معرض خطر قرار خواهد داد.

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا