خانه > گردش‌نامه > پرسه > سرشار از زندگی مثل گیشا
سرشار از زندگی مثل گیشا

سرشار از زندگی مثل گیشا

مسعود بُربُر، روزنامه جام جم: زمانی فروغ فرخزاد گفته بود «زندگی شاید یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن می‌گذرد.» زنان و زنبیل‌ها را اگر جمع بزنید امروز تهران از این خیابان‌ها کم ندارد. خیابان‌هایی که بساط عطر و ادکلن و شال و روسری و مانتو، صفی متحرک از تماشاگران و وراندازکنندگان را در پیاده‌رو راه انداخته و شهر را شلوغ و شب را زنده نگه داشته است. گیشا یکی از این خیابان‌هاست، اما همه دیدنی‌های گیشا این نیست.

این طور که مردم محلی می گویند حدود ۴۰ سال پیش بود که تپه های سرسبز غرب و میانه تهران که تا آن زمان محل سوارکاری و تفرجگاه طبقه متوسط شهری تهران بود اولین ساخت وسازها را به خود دید و کم کم که تپه ها، خانه و کوچه و محله شد، ترکیبی از نام دو بنیانگذار آن، کی نژاد و شاپوری، هم شد کیشا که به مرور زمان به گیشا تبدیل شد و روی این محله نشست. آن سوارکاری ها و آخر هفته ها تا همین چند سال پیش که هنوز برج میلاد ساخته نشده بود و بزرگراه حکیم انتهای گیشا را از باقیمانده تپه ها نبریده بود، ادامه داشت. اما از تپه های سرسبز گیشا حالا فقط شیب انتهای کوچه های غربی باقی مانده که مایه تعجب کسانی است که انتظار چنین شیبی را موقع رانندگی فقط در سربالایی دربند و فرعی های امامزاده قاسم داشته اند. حالا انتهای همین شیب ها می خورد به اتوبان شیخ فضل الله نوری و شاید همین هم باعث شده وقتی نیازمندی های روزنامه را ورق می زنید قیمت اجاره و خرید در فرعی های فرد (سمت غربی) ارزان تر باشد. در خیابان های زوج هنوز خانه های ویلایی و قدیمی گیشا را بیشتر می توان دید و فضا محله ای تر است. انتهای خیابان های زوج هر چند که اتوبان چمران است، اما بین گیشا و اتوبان چمران حد فاصل سرسبزی هست که شاید به بخشی از هویت گیشای امروزی بدل شده است.

بوستان گفت وگو با آن که از سال ۱۳۸۲ افتتاح شده، اما با سبک خاص طراحی و امکاناتش حالا در رونق و استقبال مردمی چیزی کم از تپه های قدیم گیشا ندارد. در این بوستان سعی شده با بهره گیری از فرهنگ و معماری ملل مختلف، سبک های گوناگون طراحی به شهروندان شناسانده شود. طراحی کاشت بوستان نیز تا حد امکان درست متناسب با شرایط اقلیمی منطقه است. مسیرهای ارتباطی خوبی برای خودروهای مردم در کنار پارک فراهم شده و چند مسیر پیاده روی بسیار زیبا هم در خود پارک تعبیه شده است. مسیرها به نحوی طراحی شده اند که امکان تردد صندلی چرخ دار نیز در اغلب مسیرهای بوستان وجود داشته باشد.

جدای از زمین بازی، اسکیت، رستوران، مسجد، آب نما و کتابفروشی باید گفت مهم ترین ویژگی بوستان گفت وگو سبک های معماری متفاوت از کشورهای گوناگونی همچون ژاپن (با درخت های مینیاتوری، آبگیر کوچک و آرام و پله های چوبی کنار آبگیر)، فرانسه (با آلاچیق های سرپوشیده گیاهی که فضای دنجی برای نشستن فراهم می کند، انگلیسی (با مارپیچ جذاب شمشادها) و ایتالیایی (با آب نما و تندیس های سنگی دیدنی) است.

از همه اینها دیدنی تر هم شاید باغ ایرانی و کوشک آن باشد. طراحی و احداث باغ از دیرباز در فرهنگ ایرانی مطرح بوده و معماران ایرانی به دلیل برخورداری از طبع ظریف همواره در ساخت باغ های زیبا شهره بوده اند.

طراحی قرینه، رنگ بندی گل های زیبای سرخ و سفید رز، حوض ها و آب نمای متعدد به شکل مستطیل و دایره و ریزش نرم و خواب آور آب بر پله های آنها که همواره با الهام از انواع چاه های آرتزین و چشمه های آب معدنی در آنها از فواره استفاده شده است همه از زیبایی باغ کهن ایرانی است که در بوستان گفت وگو هم دیده می شود. کاشت درختان سایه دار و پرندگان رنگارنگی که بر شاخه های آنها خودنمایی می کنند هم این باغ ایرانی را رنگین تر کرده است. در قسمت انتهایی بوستان هم به رسم همیشگی این نوع باغ ساختمان کوشک قرار دارد. کوشک واقع در باغ ایرانی بوستان گفت وگو معماری دوره قاجاریه را برای بیننده تداعی می کند و پیاده راه های سنگی و آجری گرداگرد کوشک با پل های قوسی این امکان را می دهد که هم مسیری طولانی تر برای پیاده روی فراهم شود و هم بتوان کوشک را همه سو دید.

اگر به خرید و نگهداری یا دست کم تماشای گل و گیاه علاقه دارید، اما حال و حوصله این که ساعت شش صبح در اتوبان محلاتی باشید را ندارید در جنوبی ترین نقطه پارک گفت وگو کارتان راه می افتد. جایی که درست یک ساختمان مدرن با نمای شیشه ای پایین کوشک دیده می شود و نمایشگاه و محل فروش گل های آپارتمانی و سایه دوست است و اغلب وقتی نمایشگاه برپاست گیشا غلغله می شود و جای سوزن انداختن نیست.

شلوغی گیشای امروزی البته فقط به بوستان گفت وگو نیست. خود خیابان گیشا، از پیتزافروشی های معروف آخر خیابان و گربه های چاق و چله اش (که در همه کوچه های گیشا جولان می دهند) گرفته تا مغازه های پایین گیشا محل فال و تماشای رهگذران است. پیاده گردی مردم در گیشا آن قدر هست که هر روز عصر دستفروشان کنار پیاده رو را قُرق کنند و تا دیروقت خیابان گیشا در پیاده رو و تبعا سواره رو، شلوغ باشد. نقش پاساژ گیشا را هم که هر کس نادیده گرفته باشد حتما خود را به بیراهه زده است.

پاساژ گیشا (یا به اسم رسمی اش نصر) پاساژ دو طبقه ای است که برندهای لباس مد روز در آن به قیمت متوسط و بیشتر از متوسط به فروش می رسد، فراتر از این که قصد خرید باشد نباشد، این پاساژ برای تماشا هم بد نیست و محل گذر جوانانی از سراسر تهران است که می خواهند عصری را بگذرانند. جدای از مغازه فروش لاک ناخنی که هزاران رنگ را در ویترین خود جا داده و می تواند ساعت ها مشغولتان کند، باید به خوراکی های شگفت انگیز طبقه پایین هم اشاره کرد. جایی که چند ده نفر لبه جدول نشسته اند و سیب زمینی سرخ شده با ترکیب سس رنگین و خوشمزه سرشار از کلسترول، قارچ سوخاری و هات داگ چوبی به بدن می زنند و اصلا از سوغاتی های قدیم گیشا هم اگر بی سروصدا بگذریم، هات داگ چوبی طبقه زیرهمکف پاساژ گیشا را می توان سوغات اصلی امروز گیشا دانست؛ سوغاتی که شاید پاساژ گیشا را به نماد امروزی طبقه متوسط شهری بدل کرده است. پاساژی که روی کانال دیرینه گیشا بنا شده و خیابانی ۱۵۰۰ متری است که می رسد به میدان میوه و تره بار گیشا؛ خیابانی بلند که هر روز صبح و عصر زنانی با زنبیل از آن می گذرند.

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشود

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

رفتن به بالا